مادرم بین شعله ها...


یاس کبود علی

فقط برای همدردی با پسری که با مادر تو کوچه بود

درب وا شد و به گوش همه

تق ترقهای استخوان آمد

مادرم فرصت دفاع نداشت

پشت هم ضربه ناگهان آمد

 

شعله بالا گرفت و انگاری

مادرم بین شعله ها میسوخت

میخ هم داشت مادر من را

لای دیوار و در به هم میدوخت



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در 30 بهمن 1391برچسب:,ساعت 14:0 توسط ذاکر اهل البیت(ع) امین نعمتی| |


Power By: LoxBlog.Com